English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7726 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fiasco U ناکامی بطری شراب
fiascos U ناکامی بطری شراب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery U کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity U حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wineglass U لیوان شراب پیمانه شراب
frustrations U ناکامی
frustration U ناکامی
business failure U ناکامی تجاری
frustration tolerance U تحمل ناکامی
thwarting U ناکامی بخش
rozenzweig picture frustration study U ناکامی سنج مصورروزنزوایگ
picture frustration test U ازمون ناکامی سنج تصویری
With a long face . U با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
sleeper U میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
sleepers U میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
bottles U بطری
bottle U بطری
flacon U بطری
black glass bottle U بطری
bottle rack U جا بطری
crown stopper U سر بطری پهن
cylinder U بطری گاز
the neck of a bottle U گردن بطری
bottles U محتوی یک بطری
wash bottle U بطری شستشوی
leyden jar U بطری لید
nursing bottle U بطری شیربچه
bottle feeding U تغذیه با بطری
bottle-feeding U تغذیه با بطری
bottle U محتوی یک بطری
cylinders U بطری گاز
handscrew U پیچ سر بطری
jug fishing U ماهیگیری با بطری
absorption bottle U بطری جذب
gas bottle U بطری گاز
cork screw U پیچ سر بطری
vinaigrette U بطری سرکه
bottleneck U دهانه بطری
bottlenecks U دهانه بطری
magnums U بطری دو کوارتی
magnum U بطری دو کوارتی
winebottle U بطری شرابی
gas cylinder U بطری گاز
flacon U بطری در دار کوچک
bottle silt sampler U نمونه برداری با بطری
duplex weighting bottle U بطری دو دردار توزین
gas washing bottle U بطری گاز شویی
phial U شیشه یا بطری کوچک
phials U شیشه یا بطری کوچک
The bottle is fI'lled up with water U بطری با آب پر شده است
quar U بطری ابجویک کوارتی
closures U دریچه درب بطری وغیره
closure U دریچه درب بطری وغیره
magnums U بطری که دو باده در ان جای گیرد
magnum U بطری که دو باده در ان جای گیرد
feeding-bottles U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeders U رود فرعی بطری پستانک دار
feeder U رود فرعی بطری پستانک دار
feeding-bottle U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding bottle U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
uncork U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorked U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorks U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorking U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
bottle pocket billiard U بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
obsidian U مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
Molotov cocktails U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
viniferous U شراب زا
the juice of the grape U شراب
wine U شراب
bacchus U شراب
wines U شراب
guzzler U شراب خور
rhenish wine U شراب اسمانی
decanted U ریختن شراب
wine U شراب نوشیدن
it is a racy wine U شراب رادارد
vinous flavour U طعم شراب
grcen wine U شراب نارس
grcen wine U شراب تازه
grail U جام شراب
viniferous U دارای شراب
binges U شراب خواری
decants U ریختن شراب
ustulation U سوزاندن شراب
riesling U شراب سفید
vermt U شراب افسنطین
viniculture U شراب سازی
pottle U رطل شراب
oenomel U شراب عسلی
decanting U ریختن شراب
oenologist U شراب شناس
binge U شراب خواری
vinal U بشکل شراب
cochineal U قرمز شراب کش
wines U شراب نوشیدن
fortified wines U شراب قوی
fortified wine U شراب قوی
winebibber U شراب خور
wino U معتاد به شراب
wineglass U جام شراب
wineskin U مشک شراب
winegrower U شراب ساز
wine maker U شراب ریز
wine cellar U انبار شراب
decant U ریختن شراب
cider U شراب سیب
enology U شراب شناسی
filtrate U شراب ناب
wine cellar U شراب دخمه
viticulturist U شراب ساز
shake bottle U بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
winepress U خمره شراب سازی
vintnery U عمده فروشی شراب
viniculture U پرورش انگور شراب
wineshop U مغازه شراب فروشی
vinifacteur U اسباب شراب سازی
fortified wine U شراب تقویت شده
fortified wines U شراب تقویت شده
loading U امیختن موادخارجی به شراب
wineglasful U گیلاس شراب خوری
vinic U مربوط به شراب یا الکل
malmsey U شراب شیرین قبرس
frutex U شراب شربت الکلی
claret U نوعی شراب قرمز
clarets U نوعی شراب قرمز
enology U مبحث شراب شناسی
vintners U عمده فروش شراب
goblet U گیلاس شراب تکه
chalice U گیلاس شراب [در مراسم]
goblets U گیلاس شراب تکه
chianti U نوعی شراب قرمز
chablis U نوعی شراب سفید
argol U دردشراب .ته نشین شراب
bacchus U رب النوع شراب و باده
cellar U جای شراب انداختن
gladstone U نوعی شراب ارزان
cellars U جای شراب انداختن
vermouth U شراب شیرین افسنطین
goblet U گیلاس شراب [در مراسم]
vermouths U شراب شیرین افسنطین
vintner U عمده فروش شراب
maderia U شراب محصول مادریا
straw wine U شراب شیرین کشمش
jeroboam U جام شراب بزرگ
gill U پیمانهای برای شراب
scuppernong U شراب انگور مشک
gourmet U خبره خوراک شراب شناس
libation U تقدیم شراب به حضور خدایان
libation U نوشابه پاشی نوشیدن شراب
sacked U شراب سفید پرالکل وتلخ
altar of credence U [جایگاه نان و شراب مقدس]
sacks U شراب سفید پرالکل وتلخ
sack U شراب سفید پرالکل وتلخ
gourmets U خبره خوراک شراب شناس
libations U نوشابه پاشی نوشیدن شراب
sherris U شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
to lay down wine U شراب را انبار کردن یا جادادن
vinometer U الت سنجش الکل شراب
sherries U شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sherry U شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
port U شراب شیرین بارگیری کردن
crust of wine U جرم شراب در روی شیشه
buret U تنگ مخصوص شراب مقدس
buretto U تنگ مخصوص شراب مقدس
amontillado U نوعی شراب تلخ و سفیداسپانیایی
libations U تقدیم شراب به حضور خدایان
nectar U شراب لذیذ خدایان یونان شهد
rhenish U شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
tartarous U دردی شکل مشتق از درده شراب
tent U اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tents U اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
punch U مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
birl U شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
punches U مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
wine taster U جام شراب مخصوص نمونه گیری
wine cooler U هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
dionysus U >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
punched U مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
taster U کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
lord's table U میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
daiquiri U مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
tasters U کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
wine taster U کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
bacchic ornament U [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
vinous eloquence U فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
viticulture U صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
The milk [the wine] has already turned [gone off] . U شیر [شراب] پیش از این بریده شده است.
When drink enters, wisdom departs. <proverb> U آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
tokay U انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
canary U رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
canaries U رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
tenpin U میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
corkscrew rule U قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
wine palm U هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
to transubstantiate U تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
Charbughra U چایی دارویست که با زنجفیل و هل درست شده و در آن شکر، شراب، تریاک و حشیش نیز به کار میرود.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com